نه ماهگی
دارم کم کم به اواسط ماه نهم نزدیک می شم ، انگار زمان متوقف شده ، روزهام به سرعت سپری می شه ولی شبهام نمی گذره. پسرم الان که دارم این مطلبو می نویسم بدجوری سرما خوردم ولی به عشق تو اومدم تو وبلاگت تا آخرین روزهای تو وجودم بودنتو بنویسم.
کیارش احساس می کنم الان پاهات زیر معدمه نفسمو بند آوردی شیطونک. قربون کف پاهات برم که احساسشون می کنم . خیلی حس قشنگیه .
دلم می خواد ببینمت همش فکر می کنم که شبیه بابایی می شی وقتی به بابا محمدت می گم کلی خوشحال می شه.ولی در نهایت سلامتیت از همه چی مهمتره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی